نتایج شگفتانگیز خواندن در سالهای اولیه کودکی
نویسنده: فرخنده مفیدی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی
· تحقیق دربارهی کودکانی که خواندن را به منظور رسیدن به لذت و آرامش در سالهای اولیه آغاز میکنند، نشاندهندهی رشد مغزی قابلملاحظه است.
· خواندن برای لذت بین دو و نُه سالگی پشتیبان تحول و سلامت مناطق گوناگون مغز است.
· خواندن از روی کتاب در مقایسه با خواندن از طریق رسانههای مختلف،[2]برای نمونه صفحهنمایشها، با سطح بالاتر ادراک و شناخت، بهداشت ذهنی و دیگر عوامل رفتاری ارتباط دارد.
· خواندن برای کودکان از سالهای اولیه در کاهش اضطراب و افسردگی شیوهی اثبات شدهای است.
در سال 2023 میلادی محققان بریتانیایی، در دانشگاههای وارویک[3] و کمبریج[4] و محققان دیگری از کشور چین در دانشگاه فودان،[5] نتایج دادههایی را که از متجاوز از دههزار نوجوان جمعآوری کرده و مورد تجوید و تحلیل قرار دادند. این دادهها برای بررسی رشد مغزی و ادراکی و شناختی نوجوانان در ایالات متحده جمعآوری شده بود.
البته این اطلاعات بر زمینههای آموزشی و تحصیلی متمرکز نبودند. کوشش آنها چنین نبود که رابطهی میان خواندن زودهنگام و کسب نتایج بهتر در آزمونها را بررسی کنند. آنها در حقیقت کودکانی را مطالعه میکردند که خواندن را صرفاً به قصد لذت و آرامش انجام میدادند و میخواستند دریابند که چگونه این نوع خواندن باعث بهبود عملکرد ذهنیشان میشود. از طرفی محققان بر آن بودند که دریابند چنانچه کودکان خواندن را بین سالهای دو و نُه سالگی و بعد از آن آغاز کنند و یا حتی خواندن را اصلاً به منظور لذت شروع نکنند، عملکرد ذهنیشان چگونه است و خواندن چه تأثیری بر بهبود عملکرد ذهنی آنها دارد.
این آزمودنیها پیشینههای اقتصادی- اجتماعی مختلفی داشته و از خانوادههای گوناگون بودند. این مطالعه نیز مطالعهای طولانی مدّت(طولی) بود. محققان در طی سالها، تعداد ده هزار شرکت کنندهی نوجوان را مورد ارزیابی قرار دادند. افزون بر این تحلیل، نمونهی تصادفی مندلین (MR)[6] نیز به منظور عامل مداخلهگر در علّتیابی تواناییها بر روی آنها صورت گرفت.
با وجود اینکه این مطالعه تأثیر حد میانه تا قابلتوجه عوامل ارثی و نیز کمک قابلملاحظهی تأثیر عوامل محیطی را از دوران اولیه کودکی برای گروه خواندن به منظور ایجاد لذت نشان میداد، تفاوتهای مغزی، نشاندهندهی ارتباط خواندن با لذت در سالهای اولیهی زندگی بود.
این مجموعه دادههای مهم آشکار نمود که کودکانی که خواندن را صرفاً به منظور لذت بردن از سالهای اولیهی آغاز کرده بودند، رشد ساختار مغزیشان به طریقی بود که موجب تحول مهارتهای فکری، بهداشت روانی و عملکرد ذهنی آنها میشد. نشانههای کاهش استرس و نیز کاهش تمایل به رفتارهای پرخاشگرانه مانند قلدری و زورگویی نیز در این دسته افراد به وضوح دیده میشد.
میتوان تصور کرد که علّت رفتن این دسته از کودکان به مدرسه، دیدن همردیفانشان به هنگام خواندنِ با لذت و ورق زدن صفحات کتابها با شادی بود؛ درحالیکه در غیر این صورت، هدف قرار دادن فرد دیگر، تحقیر کردن و آسیب رساندن و در پی فرصت برای آزار دیگران بودن، میتوانست دلیل هیجان کودکان برای به مدرسه رفتن باشد.
میتوان تصویری چنین داشت که معلمانِ این دانشآموزان که خواندن را از سنین پایین آغاز کرده بودند، در این کلاسها شاگردانی خواهند داشت که از سلامت ذهنی، سهولت در تفکّر و یادگیری و قابلیت خود انضباطی و رفتارهای درونسازی و برونسازی شده برخوردار باشند. به عبارت دیگر، شاگردان این معلّمان ترک مدرسه نمیکنند و دچار بیتوجهی و عدم تمرکز، احساس اضطراب و افسردگی نمیشوند. همچنین رفتارهای خشونتآمیز و یا قانونشکنی نیز در این دانشآموزان دیده نمیشود.
چنانچه این خواندن به صورت دوازده ساعت در هفته و با هدف لذتخوانی، در سالهای اولیه آغاز گردد، میتواند کلاسهای درس امروزی را به فضاهایی مبدل سازد که به طور قابلملاحظهای سبب سرزندگی در آموزشوپرورش شود و نیز مسائل مربوط به بهداشت روانی را به صورت معنیداری در یادگیرندگان کاهش دهد. این وضعیتِ بهتر حتی میتواند خطر فرسودگی شغلی را در معلمان این دانشآموزان کاهش و ریسک آن را کمتر کند.
بر این اساس، هرچه کودکان خواندن را به صورت زودهنگام آغاز کنند، به همان نسبت نیز زمان کمتری را در مقابل صفحات مجازی (کار با رایانه و غیره) سپری میکنند که خود نشان داده است تغییرات عمدهای را در رشد مغزی آنان پدید میآورد. در عین حال، خواندن زودهنگام و به منظور لذت، موجب پیشرفت و بهبود مغزی مشخصی در آنان میشود.
دربارهی این تحقیق خاص
محققان دانشگاههای وارویک، کمبریج و فودان، مطالعاتشان را به صورت یک فراتحلیل[7] گسترده و با طیفی وسیع و به همراه نتایج مطالعات دیگر انجام دادند. آنچه به درک ما از مطالعات اولیه افزون نمود، در حقیقت ارتباط معنیدار میان خواندن زودهنگام به منظور ایجاد لذت و بهبود سطح سلامت مغزی در مقایسه با ارتباط تنگاتنگ زمان کار با رسانه و مشکلات رواننژندی متنوع و فراوان بود. این رفتارها طیف گستردهای از برونسازی رفتارهایی چون افسردگی، اضطراب و چالشهای دیگر یادگیری مانند بیتوجهی، عدم تمرکز حواس و پیش فعالی (ADHD) را شامل میشدند.
ادراک بیشتر ما از این تحقیق نشان میدهد که نه تنها ساختارهایی از مغز بهویژه در خواندن تحتتأثیر قرار میگیرند، بلکه دیگر مناطق مغزی مانند «فرونتال میلانی» «قطب تمپورال» و وابسته به گیجگاه و نیز بخشهای مدور مرکزی (Cirzula imsula) فرونتال چپ برتر و موارد دیگر به طور مثبتی با برترهای ادراکی و شناختی و فکری ارتباط داشتند. اثرات مثبت در بسیاری از مناطق مغزی با کاهش درجات روان نژندی با همین درجه از اهمیت قابل مشاهده است.
پس، اگر بخواهیم کودکان و نوجوانان در امور تحصیلی و آموزشی از موفقیت برخوردار شوند و دوران عمر خود از امراض ذهنی و بینظمیهای فکری به دور باشند، باید بدانیم که یکی از مداخلهگرهای قطعی و کلیدی، بهبود و ارتقای روند خواندن زودهنگام برای ایجاد لذت است. ضمناً بالا بردن سطح بهداشت این مناطق از مغز، تنها به صورت جزئی و یا ناچیز موجب عملکرد بهتر در شناخت و سلامت ذهنی نمیشود، بلکه در حقیقت میتواند به عنوان واسطهگر معنیداری در این روند محسوب گردد.
اگر با بینش بیشتر و عمیقتری به نتایج این تحقیقات بنگریم، در مییابیم که از بین مناطقی از مغز که تشخیص داده شد مناطق ویژهای تحتتأثیر خواندن زودهنگام برای لذت قرار داشتند و میتوانستند نقش و سهمی کلیدی در عملکرد شناختی و ادراکی داشته باشند. این مطلب برای بنا نهادن سهم این نوع خواندن در موفقیت تحصیلی و یادگیری اهمیت حیاتی دارد و میتواند، پشتیبان چنین نتیجهای باشد. در عین حال، نتایج این تحقیقات نشان میدهند که نواقص و تغییرات در این گونه مناطق مغزی به طور معنیداری با «روان نژندی» و بینظمیهای مکرر در بهداشت ذهنی و روانی ارتباط دارد.
بار دیگر تأکید میشود که کلمهای قدرتمند به نام «به طور معنیدار» وجود دارد. این کلمه به وسیلهی محققان علوم به صورتی سطحی مورد استفاده قرار گرفته است و این دسته افراد در بیان اغراقآمیز نتایج یافتههایشان محتاط هستند. برای سرپوش گذاردن این مسئله، اگر ما به خواندن زودهنگام کودکان به منظور ایجاد لذت اولویت دهیم و آنها را از صرف وقت با صفحات نمایشگر به هنگام رشد و تحول سریع و حساس مغزشان دور نگه داریم، نه تنها مبنایی پیشرفته و ارتقاعی برای موفقیت تحصیلی آنها فراهم آوردهایم، بلکه در عین حال ممکن است بتوانیم از آنها دربرابر بینظمیها و نابسامانیهای سلامت ذهنی و فکری محافظت کرده و از کودکان حمایت لازم را فراهم آوریم.
خواندن زودهنگام برای ایجاد لذت فعالیتی حمایتی است.
تحقیقات نشان میدهند که وقتی کودکان مراقبانی داشته باشند که زمان زیادی را از سالهای اولیه صرف خواندن برای آنها میکنند کمتر از مشکلات عاطفی- اجتماعی رنج میبرند. کودکانی که برای لذت صِرف میخوانند، در مقایسه با آنهایی که در مقابل با محتوای مجازی هستند، کمتر از افسردگی و خشونت و پرخاشگری در رنجند.
دستهی اول کمتر آشفتگی فکری پیدا میکنند و از اضطراب کمتری رنج میبرند. این دسته به احتمال زیاد، کمتر به عدم تمرکز حواس و پیش فعالی یا ADHD مبتلا میشوند. اما چرا؟ سؤال این است که آیا این نوع از فعالیت از نظر اخلاقی به انواع دیگر برتری دارد؟ آیا خواندن، یک گزینه و انتخاب اخلاقی است و صرف وقت با وسایل و رسانههای مجازی انتخابی «بد» است؟ براساس این تحقیقات پاسخ این سؤالها خیراست؛ زیرا خواندن توأم با لذت بسیاری از مناطق مغزی مرتبط با تفکر و عواطف و خلقوخو و رفتارها را ارتقا میبخشد و همین موارد به نوعی، نسخهای برای موفقیت فرد و سلامت روانی و فکری او هستند. بدیهی است همانگونه که اگر دیدِ کودکی دچار مشکل باشد برایش عینک تجویز میشود، اگر نتواند خوب بشنود، به او سمعک داده میشودد و اگر در راه رفتن و حرکت مشکلی داشته باشد، از عصا، صندلیچرخدار و دیگر ابزار کمکی استفاده میشود، اگر برای تفکّر، حل مسئله و تحول هوش عاطفی- اجتماعی، داشتن رفتار انضباطی درست، شیوههای همدردی و همنوایی نیز در تقلا و رنج باشد، حتماً نیاز است که به والدین و کودک پیشنهاد خواندن و مطالعه توأم با لذت و آرامش بدهیم. این مسئله هر چه زودتر و سریعتر انجام پذیرد، مسلماً بهتر است. اگر کودکان برای اجتناب از عمل خشونتبار و پرخاشگری در تقلا باشند و اگر برای برانگیخته شدن، مشغول شدن و شادی، در کشمکش و تقلای با خود باشند، نیاز است تا برایشان کتابهایی فراهم آوریم که با فعالیت خواندن توأم با لذت، یادگیری بیشتر و بهتری را تجربه کنند.
مهمتر اینکه، نیاز است که آنها را به دست مراقبان و مربیانی بسپاریم که برایشان از همان سالهای اولیه کتاب بخوانند، به آنها تصاویر مختلفی نشان دهند و تصویرخوانی کنند، برایشان بلندخوانی کرده و کلمات را با صدای بلند برایشان ادا کنند، داستانهایی را برایشان بخوانند تا به توانایی خواندن توأم با لذت به صورت مستقل دست پیدا کنند و آمادگی خواندن مستقلانه را پیدا کنند. به جای اعتیاد به صفحات مجازی و رسانههای دیگر خودخوانی[8] کنند و خواندن را دوست داشته باشند.
اگر در جامعهای به سر میبریم که به هنگام نیاز به مراقبت چشمها، گوشها و پاها به مراقبت، حمایت و بازتوانی مراقبتهای لازم را انجام میدهد، بنابراین یافتههای این تحقیق ما را بر آن میدارد و تشویق میکنند تا به جامعهای مبدل شویم که بهجای انکار فشار مسائل بهداشت روانی و سلامت فکری، به جامعهای مبدل شویم که برای همهی افرادش موفقیتهای شغلی و تحصیلی و آموزشی فراهم آورد و بتواند زورگویی و قلدری و خشونت را کاهش دهد و با مداخلههای مناسب رشد و بهبود مغزی کودکان شود.
پروفسور روانپزشکی دانشگاه کمبریج خانم باربارا ساهاکین، بهعنوان یکی از محققان در این مطالعه چنین توضیح میدهد: «خواندن تنها یک تجربهی لذتبخش نیست؛ بلکه به نحو وسیعی پذیرفته شده است که خواندن الهامبخش تفکر و خلاقیت بوده، همنوایی و همدردی را بالا برده و موجبات کاهش استرس را فراهم میآورد. البته مهمتر و بالاتر از همهی این موارد، به شواهد بسیار مهم و معنیداری دست یافتیم که خواندن با عوامل رشد مهمی مرتبط است. به این معنا که سطح شناخت و ادراک، بهداشت فکری و روانی و ساختار مناطق مغزی خاصی را بهبود میبخشد که سنگ بنا و مبنای محکمی برای یادگیری و رفاه آیندهی کودکان خواهد بود.»
[2]. Screen Time
[3]. Warwick
[4]. Cambridge
[5]. Fudan
[6]. Mendelian randoxization (MR)
[7]. Meta- axalysis
[8]. Self- reading
منبع: شمارهی ۱۷۵ سپیدهدانایی/ مهر ۱۴۰۳