مدرسه به مثابهی ساختار اجتماعی
تعلیم و تربیت مثبت
زهره قربانی، روانشناس مثبتگرا
تعلیم، تربیت و مدرسه بهنوعی اساسِ زندگی کودک محسوب میشوند. نوع مدرسه، خلقوخوی آموزگاران، تعامل با کارکنان مدرسه، تجربیات کسب شده در مدرسه، همگی بر رشد و تحول کودک اثر میگذارند. تجربهای مثبت از مدرسه یادگیری، پیشرفت، کسب مهارت و تحول شخصیت را در کودکان تسهیل میسازد؛ درحالیکه تجربهای منفی در مدرسه مانع تحول مناسب کودک شده و موجب میشود کودک دانش و مهارتهای لازم را کسب نکند.
هدف تعلیم و تربیت چیست؟ مدارس، خانهی دوم کودکان بهشمار میروند و آموزگاران، بهویژه در سالهای اولیهی تحصیل مانند والدین دوم کودکان هستند. تعلیم و تربیت باید بهترین تجارب را برای کودکان فراهم کند تا آنها احساس کنند که مورد توجه واقع شدهاند. تعلیم و تربیت باید به نحوی باشد که آموزش کودکان به آنها حس اعتمادبهنفس را القا کند و از آنها افرادی متکی به خود بسازد. هدف تعلیم و تربیت فقط آموزش دانش نیست؛ بلکه وظیفهی مهمتر آن ایجاد فضائل اخلاقی در کودکان است. تعلیم و تربیت مثبت بهمنظور محقق شدن این اهداف ایجاد شده است.
مؤلفههای تعلیم و تربیت مثبت
تعلیم و تربیت مثبت یک رویکرد آموزشی است که زیربنای آن توجه، اعتماد و احترام به تفاوتهاست. در این رویکرد آموزگاران بهمنظور ایجاد یادگیری برای هر دانشآموز هدفهایی مناسب طرح کرده و سپس به دانشآموزان کمک میکنند برای رسیدن به اهدافشان برنامهریزی کرده و در خودشان انگیزه ایجاد کنند. لوپز، اسنایدر و پدروتی(2001) بازنمایی تصویری از مؤلفههای تعلیم و تربیت مثبت ارائه دادهاند (شکل1). این بازنمایی به شکل ساختمان یک مدرسه است که زیربنای آن توجه، اعتماد و احترام به تفاوتهاست. مبنای طبقهی اول برنامهریزی و انگیزه است. طبقهی دوم نیز بر اساس اهداف شکل گرفته است. طبقهی سوم امید است و سقف مدرسه نماد عوامل تأثیرگذار اجتماعی- هیجانی است.
در ادامه به توضیح مختصر هر یک از این عوامل میپردازیم.(شکل ۱)
سطح زیربنایی: توجه، اعتماد و احترام به تفاوتها
وجود یک جو حمایتی مملو از توجه، اعتماد و احترام به تفاوتها در مدرسه ضروری است؛ زیرا در چنین محیطی است که دانشآموزان به رشد و بالندگی دست پیدا میکنند.
توجه
در مصاحبه با آموزگارانِ نمونه و دانشآموزانشان هر دو به اهمیت توجه کردن معلم اشاره کرده بودند. دانشآموزان به آموزگارانی که همیشه در دسترس و پاسخگو باشند نیاز دارند تا از آنها الگو بگیرند. توجه و عواطف مثبت چنین آموزگارانی شالودهی امنی را مهیا میکنند که دانشآموزان برای کشف زندگی و پیدا کردن راههایی جهت دست یافتن به اهداف تحصیلی یا اهداف زندگیشان به آن نیاز دارند. بهعلاوه، نتایج پژوهشها نشان داده است پذیرش اجتماعی دانشآموزان توسط آموزگاران در رضایت کلی آنها از مدرسه نقش دارد و این عامل به نوبهی خود منجر به افزایش رضایت از زندگی در دانشآموزان میشود. همچنین پذیرش اجتماعی و توجه آموزگاران موجب کاهش مشکلات مرتبط با سلامت روان دانشآموزان میگردد. رفتار خوب معلم در کلاس با پذیرش ادراک شده توسط دانشآموزان دختر و پسر ارتباط دارد.
اعتماد
از آنجا که اعتماد در کلاس، هم بر عملکرد تحصیلی و هم بر سلامت روان دانشآموزان تأثیر مثبت دارد، توجه آموزگاران را به خود جلب کرده است. وجود این ویژگی در فضای مدرسه از پایههای اول تحصیلی ضرورت دارد. آموزگاران باید از وجود جو حاکی از اعتماد در کلاسهایشان مطمئن شوند. آنها نباید دانشآموزان را مسخره کنند؛ زیرا وجود چنین دیدگاهی اعتمادی را که برای یادگیری ضروری است، تضعیف میکند. دانشآموزان اغلب ترجیح میدهند تنبیه شوند تا اینکه پیش همکلاسیهایشان احمق به نظر بیایند و بنابراین آموزگاران مثبت در تعاملشان با دانشآموزان به دنبال یافتن راهی برای ایجاد تصویری مثبت از هر دانشآموز در ذهن بقیهی همکلاسیهایش هستند. معمولاً تا زمانی که دانشآموز به معلمش اعتماد نداشته باشد و احساس نکند آموزگار برایش احترام قائل است خودش را درگیر دشواریهای یادگیری نمیکند. بهعلاوه، خوب است آموزگاران گاهی اوقات دیدگاه خودشان را کنار بگذارند و برای ایدههای دانشآموزان که از تجربیات و پیشینهی متفاوتی نشئت گرفته است، در ذهنشان جا باز کند. به خاطر داشتن بافت فرهنگی در قضاوت کردن ایدهها، دیدگاهها و رفتارها و اجتناب از بیاعتبارسازی تجارب (بهویژه تجارب مرتبط با تبعیض و تعصب) مؤلفههایی ضروری برای ایجاد جو مبتنی بر اعتماد هستند. در چنین مواردی تأیید و توجه میتواند احساس اعتماد در کلاس را تقویت کند.
احترام به تفاوتها
آخرین مؤلفه از زیربنای تعلیم و تربیت مثبت اهمیت دادن به تفاوت پیشینه و جهانبینی دانشآموزان در کلاس درس است. آموزگار میتواند این کار را به ترغیب دانشآموزان به دغدغهمند بودن نسبت به ایدههای افرادی که خارج از گروه نژادی، قومی یا سِنی آنها هستند، انجام دهند. اینکه دانشآموزان درک کنند که هر قدر با فرد یا افرادی تفاوت داشته باشند، باز هم میزان شباهتهای آنها با یکدیگر بیشتر است و این موضوع میتواند موجب تسهیل فرایند شود. همچنین تأکید بر این نکته ضروری است که تفاوت بین افراد یا گروهها لزوما مسئلهساز نیست؛ ذهن ما ظرفیت پذیرش بیش از یک دیدگاه را دارد و تلاش برای دیدن موضوعات از منظری متفاوت موجب باز شدن ذهن میشود. بهعلاوه آموزگاران باید مراقب باشند که همه دانشآموزان حق داشته باشند دیدگاههایشان را در کلاس مطرح کنند. همدلی قومی فرهنگی یا توانایی همدلی کردن با گروههایی خارج از پیشینهی فرهنگی خودمان، میتواند با ارتباط نزدیک با افرادی متفاوت از خود فرد ایجاد شود. آموزگارانی که دانشآموزان را تشویق میکنند دایرهی اجتماعی همهشمولی داشته باشند، میتوانند بهنحوی مؤثر تجارب فرهنگی همهی دانشآموزانشان را گسترش دهند. به اشتراک گذاشتن اطلاعات مثبت دربارهی گروههای قومی و نژادی مختلف با دانشآموزان نیز موجب ایجاد دید مثبت در دانشآموزان نسبت به گروههای مختلف میشود.
سطح 1: برنامهریزی و انگیزه
همانطور که در شکل 1 مشاهده کردید برنامهریزی و انگیزه مکمل یکدیگرند و در جهت تحقق اهداف که در سطح دو جای دارد، عمل میکنند. مسلماً برنامهریزی در همهی ابعاد زندگی مهم است و برنامهریزی بهمنظور حفظ انگیزهی دانشآموزان اهمیت بسیار زیادی دارد. برای نمونه، رابرت چالدینی به این منظور برنامهای را طراحی کرده است که در آن دانشآموزان با داستانهای اسرارآمیزی که آنها را با موضوعات خاصی آشنا میسازد، سروکار دارند. دانشآموزان با درگیر شدن در داستانها بهطور خودکار محتوای مورد نظر داستان را میآموزند. بهعلاوه، اسرارآمیز بودن داستانها موجب میشود دانشآموزان تا رسیدن به نتیجه با داستان درگیر بمانند.
حفظ انگیزهی دانشآموزان در حد مناسب یکی از وظایف اصلی آموزگاران است. بنابراین مناسبسازی و جذابسازی محتوای یادگیری برای دانشآموزان موجب میشود تا انگیزهی دانشآموزان برای توجه کردن به مطالب حفظ شود و محتوای کلاس را دنبال کنند. همچنین میتوان از طریق ایجاد نگرش مشتاقانه در کلاس درس انگیزه را زنده نگه داشت. این انرژی مثبت در دانشآموزان جریان پیدا میکند و از یکی به دیگری منتقل میشود. حساس بودن به نیازهای دانشآموزان و سؤالاتی که در کلاس مطرح میشود، نیز در حفظ انگیزهی دانشآموزان مهم است. اینکه اموزگار پاسخ بعضی سؤالات دانشآموزان را نداند هیچ اشکالی ندارد. موضوع مهم این است که آموزگار تلاش کند تا به پاسخ سؤال برسد و در جلسهی بعد آن را با دانشآموزان در میان بگذارد.
انگیزه برای هشیار و فعال بودن در کلاس را میتوان از طریق تعاملی کردن هرچه بیشتر کلاس ایجاد کرد. سؤال پرسیدن از دانشآموزان موجب افزایش انگیزهی آنها برای مطالعهی بیشتر و در میان گذاشتن پاسخی که به آن رسیدهاند، در جلسهی بعد میشود. راهکار اساسی دیگر برای حفظ انگیزه دانشآموزان تشویق کردن آنهاست. میتوان دانشآموزان را بهصورت خصوصی یا در جمع تشویق کرد. تشویق دانشآموز بهخاطر تلاشهایش پیش روی دیگران به افزایش حس رقابت و بنابراین بهبود عملکرد کل کلاس کمک میکند.
سطح 2: اهداف (محتوا)
اهدافی که بهصورت مشترک توسط آموزگار و دانشآموز تعیین میشوند، بیشترین نقش را در موفقیت دانشآموزان ایفا میکنند. اسنایدر، لوپز و پدروتی (20119) اظهار کردهاند که اهداف چالشی سودمندترین نوع اهداف هستند. در اهداف چالشی دانشآموز هدفی را برای خود تعیین میکند که نسبت به هدف پیشینیش که محقق شده اندکی دشوارتر باشد. مسلماً، چنانچه اهداف چالشی برای هر دانشآموز (یا گروهی از دانشآموزان) بهطور خاص طراحی شود، بهرهوری یادگیری را افزایش میدهند. معمولاً تعیین هدف روزمره برای کلاس درس توسط خود آموزگار انجام میشود؛ با این حال تعیین محتوای دوره و اهداف بر اساس علاقهی دانشآموزان موجب حفظ انگیزهی و درگیری آنها با کلاس درس میشود. بهتر است سیستم نمرهدهی، سختگیرانه نباشد.
سطح 3: امید
موضوع مهم در آموزش این است که خود آموزگار باید نسبت به مطلبی که آموزش میدهد شور و اشتیاق داشته باشد. به عبارت دیگر آموزگار باید مطلبی را که آموزش میدهد، دوست داشته باشد. فقط با داشتن چنین نگرشی است که آموزگار میتواند این جریان هدف مثبت را به دانشآموزان منتقل کند. وجود چنین دیدگاهی نسبت به یادگیری موجب میشود دانشآموزان مشتاق علمآموزی و یادگیری شوند. این امر به نوبهی خود موجب شکلگیری چرخهی مطلوب ثابتِ کسب دانش میشود. بنابراین روانشناسی مثبت در دانشاموزانی که مایلاند بیاموزند و دانش کسب کنند، احساس امیدی ایجاد میکند. یک دانشآموز امیدوار، باور دارد که یادگیریاش مدتها پس از ترک کلاس هم ادامه خواهد یافت.
سطح 4 (سقف): مشارکتهای اجتماعی
همانطور که در شکل 1 دیدیم مشارکتهای اجتماعی سقف خانه است. مشارکت اجتماعی بیانگر تعهد اجتماعی دانشآموزان در قبال جامعه است. این امید وجود دارد که دانشآموزانی که دانش کسب کردهاند، آن را انتقال داده و آن را با افرادی که در طول زندگیشان بهطور مداوم ملاقات میکنند، به اشتراک بگذارند. به این ترتیب خود دانشآموزان تبدیل به آموزگارانی برای دیگران میشوند. در جریان این اتفاق، افراد آنچه را برای پیشرفتشان دریافت کردهاند، به نوعی به جامعه بازمیگردانند.
تفاوت تعلیم و تربیت مثبت و آموزش مثبت[1]
شاید در نگاه اول تعلیم و تربیت مثبت و آموزش مثبت مشابه بهنظر برسند؛ اما این دو مفهوم تفاوتهایی اساسی با یکدیگر دارند. هر دوی این مفاهیم تقریبا در سال 2008 رایج شدند و هدف هر دو دستیابی جامعهی مدرسه به بهروزی[2] بود. با این تعلیم و تربیت مثبت و آموزش مثبت دارای تفاوتهای کلیدی هستند. آموزش مثبت بر بهروزی فردی تأکید دارد؛ بنابراین حاکی از آن است که بهروزی یک مسئولیت فردی است. درحالیکه تعلیم و تربیت مثبت همهی مدرسه را بهعنوان یک سیستم اجتماعی که بر مسئولیت بافتاری تأکید دارد، مد نظر قرار میدهد. برای نمونه، شما فقط به فکر بهروزی خودتان نیستید، بلکه بهروزی اطرافیانتان نیز برایتان مهم است. بنابراین تأکید اولیهی تعلیم و تربیت مثبت بر بافتار است. همهی تمرینات مربوط به آموزش و یادگیری از یک رشد بافتاری سالم نشئت میگیرد، نه بهعنوان آموزههای مجزایی دربارهی بهروزی. تعلیم و تربیت مثبت بر خَلق رسوم فرهنگی که از کاربرد راهبردهای متنوع بهروزی حمایت میکند، تمرکز دارد. افزون بر این، تعلیم و تربیت مثبت بر خلاف آموزش مثبت که بهمنظور ایجاد رفتارهای مثبت از برانگیزندههای بیرونی استفاده میکند، بر انگیزهی خودکار که عملاً موجب تسهیل بهروزی در مدارس میشود، تأکید دارد. بهطور کلی، تعلیم و تربیت مثبت رویکردی است که بیشتر بر عوامل روانی- اجتماعی تمرکز دارد و تأکید بیشتری بر بافتار دارد.
سخن پایانی
بهرغم اینکه تعلیم و تربیت مثبت در مراحل اولیهی رشد و تحول خود به سر میبرد، توجه بسیاری از پژوهشگران روانشناسی مثبت را به خود جلب کرده است. تعلیم و تربیت مثبت، بهطور همزمان، به موفقیت و بهروزی فردی و اجتماعی دانشآموزان میپردازد؛ دو موضوعی که نیاز اساسی مدارس فعلی بهشمار میروند. هدف تعلیم و تربیت مثبت فقط دانشآموزان نیست، بلکه کارکنان مدرسه و کل سیستم مدرسه را در بر میگیرد. این رویکرد جامع که بر توانمندیها، فضائل و موقعیتها و فرایندهای مفید و مؤثر بر بهروزی و بالندگی جمعی تأکید دارد بر گرفته از موج سوم روانشناسی مثبت است که در بر عوامل جمعی و کلی تأکید میکند. با توجه به ظرفیتهای بینظیر این رویکرد در جهت تحول سیستم مدرسه، برنامههای خوبی جهت استفاده از آن در مدارس ارائه شده است که تأثیر مثبت بعضی از آنها بر اساس نتایج پژوهشها به اثبات رسیده است. امیدواریم رویکرد تعلیم و تربیت مثبت به زودی در کشور ما نیز جای خود را پیدا کند تا هم همه دانشآموزان و هم کارکنان مدرسه بتوانند از پیامدهای مثبت آن منتفع شوند.
پینوشت:
[1]. Positive Educatio
[2].well being
منبع: شمارهی ۱۷۴ سپیدهدانایی/ شهریور ۱۴۰۳