هزارهی سوم و جامعهی بدون قطبنما
هزارهی سوم، عصری است آکنده از بحرانهای معرفتی و بیثباتیهای بنیادین؛ دورانی که با چهار ویژگی شاخص یعنی بیثباتی (volatility)، عدم قطعیت (uncertainty)، پیچیدگی (complexity) و ابهام (ambiguity) شناخته میشود. انسان معاصر، در این گرداب متغیرها، دیگر نه نقشهی راهی دارد و نه قطبنمایی که بتواند مسیرش را بیخطا انتخاب کند.
جهان، شتابزده بهسوی آیندهای حرکت میکند که هیچ تصویری روشن از آن در ذهن بشر ترسیم نشده است. انسانِ امروز، اگرچه از منظر تکنولوژی و دستاوردهای علمی در اوج است، اما از حیث معنا، هویت، سلامت روان و انسجام اجتماعی، در شیب فرسایندهی آسیبهای فراگیر قرار دارد. آسیبهایی که دیگر در حاشیه نیستند، بلکه بدل به جریان اصلی زندگی شهری و مدرن شدهاند: افسردگی، اضطراب، خلأ معنوی، شکاف نسلی، بحران هویت، خودکشی و نهایتاً فرار به دنیای توهمآور مواد مخدر بهعنوان پناهگاهی کاذب اما وسوسهبرانگیز.
مواد مخدر؛ سیستم زنده، پنهان و پویا
اگر تا دیروز مواد مخدر را یک «آسیب» یا «انحراف» فردی میدانستیم، امروز با یک سیستم جهانی پیچیده و زنده مواجهایم. سیستمی که نهتنها از تحریم، محدودیتهای سیاسی یا مرزهای جغرافیایی تأثیر نمیپذیرد، بلکه با بهرهگیری از تمام ظرفیتهای اقتصادی، تکنولوژیک، فرهنگی و حتی روانشناختی، از تولید تا مصرف را بهطرزی ماهرانه مدیریت میکند.
این نظام نامرئی، در دل محلهها، مدارس، شبکههای مجازی، کلوبهای شبانه و حتی در میان محصولات دارویی رسوخ کرده است. با زبانی فریبنده، بستهبندی زیبا، تبلیغات هوشمند، شعارهای فریبندهای چون «آزادسازی لذت» یا «حق انتخاب» تلاش دارد تا با ایجاد تغییر در باورهای نسل جدید، بازار هدف خود را گستردهتر و وفادارتر سازد.
بحران جهانی: اعتیاد در مقیاس بینالمللی
بر اساس آمار سال 2022، بیش از 292 میلیون نفر در سنین 15 تا 64 سال، حداقل یکبار تجربه مصرف مواد داشتهاند. این عدد، صرفاً یک آمار خشک نیست؛ بلکه گویای آن است که نزدیک به 6 درصد از جمعیت بزرگسال جهان درگیر چرخهای از مصرف آگاهانه یا ناآگاهانه مواد شدهاند. طی دههی گذشته، این میزان مصرف، افزایش 20 درصدی را تجربه کرده است؛ روندی که همچنان صعودی پیشبینی میشود.
در کنار رشد کمّی مصرف، الگوهای مصرف نیز دگرگون شدهاند: مصرف تفننی جای خود را به مصرف مداوم، مخفی، چندمادهای و حتی صنعتی داده است. دسترسی به مواد، دیگر محدود به خیابانهای تاریک یا فروشندگان سنتی نیست؛ بلکه تنها با چند کلیک، از طریق شبکههای تاریک اینترنت یا پیامرسانهای رمزنگاریشده، میتوان هر نوع مادهای را در هر نقطهای از جهان دریافت کرد.
رویکردهای جهانی؛ از جرمزدایی تا تجاریسازی
در مواجهه با این بحران، کشورهای مختلف راهبردهای متنوعی اتخاذ کردهاند. برخی مانند هلند، آلمان، کانادا و بخشهایی از ایالات متحده، به سمت قانونیسازی و ضابطهمند کردن مصرف رفتهاند؛ به این امید که از میزان جرائم مرتبط با مواد بکاهند و با نظارت بیشتر، آسیبها را کنترل کنند. اما منتقدان، هشدار میدهند که این سیاستها نهتنها مصرف را کاهش ندادهاند، بلکه آن را نهادینهتر، عادیتر و گستردهتر کردهاند.
در سوی دیگر، کشورهایی هستند که همچنان بر جرمانگاری، بازدارندگی قانونی و درمانهای اجباری تأکید دارند؛ اما چالشهای اجرایی، فساد سیستماتیک، ناهماهنگی در سیاستها و کمتوجهی به ابعاد روانی و اجتماعی اعتیاد، این مسیر را نیز ناکارآمد کرده است.
پیامدهای چندوجهی اعتیاد
مصرف مواد، تنها یک رفتار ناسالم نیست؛ بلکه پدیدهای است با پیامدهایی بهشدت چندوجهی و درهمتنیده:
🔸 در حوزه سلامت: افزایش بیماریهای عفونی (نظیر ایدز و هپاتیت)، اختلالات روانپزشکی، ناباروری، مرگومیر ناشی از اوردوز و اختلال در ساختار مغز.
🔸 در حوزه اجتماعی: فروپاشی خانواده، جرمزایی، خشونت خانگی، فقر پایدار، طرد اجتماعی، و وابستگی بیننسلی به مواد.
🔸 در حوزه فرهنگی: تغییر باورها و ارزشها، شکسته شدن تابوها، مصرفگرایی بیمارگونه، و تبدیل لذت آنی به هدف اصلی زندگی.
نگاهی به ایران: آماری برای تأمل، نه عادیسازی
مطالعه ملی سال 1394 نشان میدهد که حدود 4 میلیون ایرانی تجربه مصرف مواد داشتهاند؛ از این میان، 2.8 میلیون نفر مصرف مداوم دارند. واقعیت این است که بسیاری از این افراد، شاغل و دارای تحصیلاتاند؛ بهعبارت دیگر، اعتیاد در ایران، دیگر مختص حاشیهنشینان یا بیکاران نیست، بلکه در دل اقشار مختلف، بهویژه جوانان تحصیلکردهی جویای لذت یا رهایی از فشارهای روانی رسوخ کرده است.
الگوی مصرف در ایران نیز در حال تغییر است؛ تریاک دیگر تنها ماده اصلی نیست. ماریجوانا، شیشه، هروئین فشرده، قرصهای روانگردان، ترامادول و متادون نیز جای خود را در سبد مصرف باز کردهاند. تغییر الگو یعنی تغییر در شیوه مصرف، شدت اعتیاد، عوارض و نهایتاً مسیر درمان.
چرا انسان به مواد گرایش پیدا میکند؟ (سببشناسی چندلایه)
بررسیهای روانشناختی و جامعهشناختی نشان میدهد که هیچ عامل یگانهای برای گرایش به مواد وجود ندارد؛ بلکه ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی در این مسیر نقش دارند.
🔹 عوامل فردی:
ویژگیهای شخصیتی مثل خودکارآمدی پایین، حالگرایی افراطی، تمایل به تجربهگرایی، هیجانطلبی، اعتماد به نفس پایین، افسردگی پنهان، و تمایل به فرار از واقعیت.
🔹 عوامل اجتماعی:
تجربه مصرف در خانواده یا اطرافیان، تربیت سختگیرانه یا رهاشده، بحران اقتصادی، عدم حمایت اجتماعی، فشار گروه همسالان، کمکاری نظام آموزش و رسانه.
🔹 عوامل فرهنگی:
کاهش قبح مصرف، نمایش مثبت مواد در هنر و موسیقی، رواج شبهروشنفکری مصرف مواد، و نبود روایتهای مؤثر بازدارنده.
چشمانداز آینده: ضرورت بازنگری ریشهای در سیاستگذاریها
آیندهی بحران اعتیاد، بسته به نوع مواجهه ما با آن خواهد بود. اگر همچنان به سیاستهای دیرهنگام، شعاری و واکنشی دل ببندیم، باید در انتظار شیوع بیشتر، کاهش سن مصرف، پیچیده شدن درمان و هزینههای سنگین اجتماعی باشیم. اما اگر نگاه ما از «مقابله» به سمت «پیشگیری هوشمندانه»، «آموزش مهارتهای زندگی»، «تقویت تابآوری اجتماعی» و «مداخلات فرهنگی نظاممند» برود، میتوان افق روشنتری ترسیم کرد.
جمعبندی: اعتیاد، زنگ خطری برای تمام جامعه
اعتیاد دیگر مسألهی فردی یا موضوعی برای قشر خاص نیست. این پدیده، همچون اختاپوسی چندسر، همزمان بر اقتصاد، فرهنگ، سلامت، خانواده و امنیت ملی سایه افکنده است. تنها با نگاهی جامع، علمی، فراگیر و آیندهنگر میتوان از این بحران عبور کرد.